کتاب علوم غریبه سنت فرانسیس آسیزی با این کلمات رمز و راز و قدرتی را توصیف کرد که در روح هر مرد،کتاب علوم غریبه زن و کودک روی زمین وجود دارد. مولانا ، شاعر صوفی، عظمت آن قدرت را توصیف کرده و آن را با پارویی شگفتانگیز تشبیه کرده است کتاب علوم غریبه که ما را در جریان زندگی به پیش میبرد.
او شروع کرد: «اگر شما نیز مانند من روح خود را بر این پارو بگذارید،کتاب علوم غریبه نیرویی که جهان را آفریده است، نه از یک منبع بیرونی، بلکه از یک ملکوت آسمانی که در هر یک از ما ساکن است، وارد اعضای شما خواهد شد».
مولانا و سن فرانچسکو از طریق زبان شعر مفهومی را بیان می کنند که فراتر از طبیعت عادی تجربه روزمره است .کتاب علوم غریبه به قول زمان خود، آنها چیزی را به ما یادآوری میکنند که گذشتگان به عنوان بزرگترین نیروی جهان، نیرویی که ما را به کیهان متحد میکند، تعریف میکردند. امروز آن قدرت را با نام « دعا » می شناسیم.
سنت فرانسیس در صحبت از دعا به سادگی گفت: "نتیجه دعا زندگی است."کتاب علوم غریبه دعا به ما حیات می بخشد، چون «زمین و دل را سیراب می کند».
شما در حال خواندن گزیده ای از این کتاب هستید:
با عرض پوزش ... مقالات توصیه شده دیگر در موجود نیستند، برای شناسایی جایگزین های معتبر جستجو در بالای سایت انجام دهید.
کسانی که در این خبرنامه مشترک می شوند شادتر زندگی می کنند
برای از دست دادن توصیه های کاربردی و اخبار وارداتی در مورد موضوعاتی مانند و جایگزین های طبیعی، زیر را کلیک کنید . شناخت و زندگی در هماهنگی با طبیعت، به شیوه ای اخلاقی و پایدار، به شما و اطرافیانتان کمک می کند تا شادتر زندگی کنید.
نفر قبلاً برای زندگی شادتر، هماهنگ با طبیعت و کمک به ایجاد یک راه پایدار انتخاب کرده اند.
دانش پلی است که ما را به همه کسانی که قبل از ما زندگی کرده اند پیوند می دهد. تمدن پس از تمدن، زندگی پس از زندگی، داستان های شخصی هر یک در تاریخ جمعی بشریت همگرا می شود . با این حال، صرف نظر از سطح حفاظت از اطلاعاتی که از گذشته به ما تحویل داده شده است،کتاب علوم غریبه کلمات آن داستانها محدود میشوند تا زمانی که نتوانیم به آنها معنا بدهیم، صرفاً «داده» باقی بمانند. در واقع، دقیقاً روشی است که ما آن دانش باستانی را در زندگی به کار می بریم، که خود را در زمان حال به خرد تبدیل می کند .
برای مثال، برای هزاران سال، پیشینیان ما دانش دعا، چرایی کارکرد آن و چگونگی استفاده از آن را به ما منتقل کرده اند. اجداد ما به لطف زبان ها و آداب و رسومی که در طول پنج هزار سال گذشته تغییر چندانی نکرده اند، شکل قدرتمند دانش ذاتی در دعا را به معاب و مقبره های مخفی سپرده اند.کتاب علوم غریبه اما راز در کلمات تشکیل دهنده دعا پنهان نیست. همانطور که دامنه یک برنامه کامپیوتری فراتر از زبانی است که به آن نوشته شده است، ما نیز باید در دعا به دنبال ابعاد عمیق تری باشیم تا قدرت واقعی را که در آن در انتظار ماست، زمانی که به آن متوسل
شاید این دقیقاً همان قدرتی باشد که عارف جورج گورجیف در یک عمر جستجوی حقیقت کشف کرد. پس از سالها دنبال کردن مجموعهای از سرنخهای باستانی که او را از معبدی به معبد دیگر و به دهکدههای متعددی که استادان بسیاری را در آنجا ملاقات کرد، هدایت کرد، خود را در صومعهای مخفی، خلوت در کوههای خاورمیانه یافت. در آنجا معلم بزرگی کلمات تشویق کننده ای به او داد که به تحقیق او معنا بخشید: "شما به تازگی شرایطی را پیدا کرده اید که در آن خواسته قلبی شما می تواند به واقعیت وجود شما تبدیل شود." نمی توانم فکر نکنم که دعا بخشی جدایی ناپذیر از مجموعه شرایطی است که گورجیف کشف کرده است.
برای رها کردن آنچه که سنت فرانسیس به عنوان "نیروهای شگفت انگیز و وحشی" که در ما ساکن هستند و برای یافتن شرایط مناسبی که در آن عمیق ترین آرزوی قلب ما می تواند به واقعیت تبدیل شود، تعریف کرده بود، باید رابطه ای را که با خود داریم، با علم و دانش لازم برای انجام این کار با کلماتی که از گذشته به ما رسیده است به ما داده می شود. در اثر خود پیامبرکاهیل جبران به ما یادآوری می کند که هیچ کس نمی تواند چیزهایی را به ما بیاموزد که قبلاً می دانیم. می فرماید: «هیچ کس نمی تواند آنچه را که در سپیده دم دانش تو در حال خواب است، برای تو آشکار کند». بسیار معقول است که باور کنیم، در درون ما، نیرویی وجود دارد که به ما اجازه می دهد با نیرویی که وجود ما را تعیین می کند ارتباط برقرار کنیم! اما برای انجام این کار، باید دریابیم که واقعاً چه کسی هستیم.
لویی لیکی، پیشگام و انسان شناس، زمانی از او پرسیده شد که چرا به کار یافتن اولین آثار وجود انسان اهمیت زیادی می دهد. او جواب داد؛ بدون درک اینکه ما چه کسی هستیم و از کجا آمده ایم، فکر نمی کنم واقعاً بتوانیم تکامل پیدا کنیم.» من معتقدم که مفهوم بیان شده توسط لیکی پایه محکمی از حقیقت دارد، من تا آنجا به آن متقاعد شدهام که در بیشتر زندگیام بر این موضوع تمرکز کردهام که چه کسی هستیم و چگونه خرد گذشته میتواند از ما انسانهای بهتری بسازد. در دنیای بهتر
تحقیقات من بر رازی متمرکز شده است که گذشته ما در آن پوشانده شده است و مرا به تمام قاره های سیاره به جز قطب جنوب هدایت کرده است. از کلان شهرهایی مانند قاهره و بانکوک گرفته تا روستاهای دور افتاده پرو و بولیوی، از صومعه های باستانی تبت هیمالیا تا معابد هندو نپال، من دیده ام که یک موضوع مشترک در هر فرهنگی ظاهر شده است : مردم این جهان برای چیزی آماده هستند. بیشتر از رنج و بلاتکلیفی که زندگی بشر را برای بسیاری از قرن بیستم مشروط کرد.کتاب علوم غریبه آنها آماده صلح و نوید فردای بهتر هستند.
اگرچه فرهنگها و سبکهای زندگی متعدد ممکن است ظاهراً متفاوت به نظر برسند، اما در اعماق وجود ما همه به دنبال چیزهای یکسانی هستیم: نواری از زمین که آن را خانه بنامیم، راهحلی برای تأمین نیازهای خانواده و آیندهای بهتر برای خود و فرزندانمان. . همچنین دو سوال دیگر وجود دارد که مردم از هر فرهنگ اغلب مستقیم یا از طریق مترجمان از من می پرسند.کتاب علوم غریبه اولین مورد به سادگی این است: "چه اتفاقی برای جهان ما می افتد؟" دوم این است: "برای بهتر شدن اوضاع چه کنیم؟" به نظر می رسد پاسخ به هر دو سؤال با آگاهی واحدی آغشته است که به بینش مدرن دعا و در عین حال به کهن ترین و محترم ترین سنت های معنوی گذشته اشاره دارد.
چهارصد سال پیش، حکیمان بزرگ قوم ناواهو ، مستقر در بیابان های عمیق جنوب غربی آمریکا، به شدت توسط زمین، طبیعت و قبایل همسایه مورد آزمایش قرار گرفتند. از طریق شرایط شدیدی که خشکسالی، گرمای شدید و قحطی بر جوامع خود تحمیل کرد، ناواهوها دریافتند که برای تحمل شرایط سخت بیرونی تحمیل شده توسط زندگی لازم است به قدرت رنج درونی متوسل شوند . بقای آنها دقیقاً به دانستن نحوه به کارگیری آن درس بستگی داشت.
ناواهوها با درک اینکه آزمایش های زندگی آنها را تا مرزهای رنج شدید سوق داده است، دریافتند که این چالش ها همچنین می توانند بزرگترین نقاط قوت آنها را به نمایش بگذارند . کلید بقا غوطه ور شدن در مبارزات زندگی بود، اما بدون از دست دادن خود در طول این تجربه. آنها اساساً باید نوعی «لنگر» بیابند - باوری که به همه نیروی درونی لازم برای تحمل آزمایشها بدهد - تا به این دانش بیفزایند که روزهای بهتری وجود خواهد داشت. این قدرت درونی به آنها اعتماد به نفس می داد تا ریسک کنند، زندگی خود را تغییر دهند و به دنیای خود معنا بخشند.
شاید حتی زندگی امروز ما با زندگی شجاعانی که قرن ها قبل از تأسیس این کشور در بیابان های جنوب غربی آمریکا پرسه می زدند، تفاوت چندانی نداشته باشد. اگرچه سناریو تغییر کرده است و شرایط دیگر مثل قبل نیست، حتی امروز در موقعیتهایی قرار میگیریم که پایههای باورهای ما را تضعیف میکنند، مرزهای حساسیت ما را آزمایش میکنند و ما را به چالش میکشند تا بر اتفاقاتی که ما را به درد میآورند غلبه کنیم. در دنیایی که به عقیده بسیاری «اعداد میدهد» و مملو از اعمال بیمعنای الهامگرفته از نفرت، حجم گزاف روابط شکسته، خانوادههای از هم گسیخته و بیماریهایی است که بقای کل جوامع را تضعیف میکند، ما هنوز با چالش یافتن یک سبک زندگی روزمره که بتواند حس شادی، نظم و آرامش را منتقل کند.
سنت ناواهو با فصاحت خاص حکمت باستانی به مفهومی از زندگی اشاره دارد که مستقیماً مسئولیت زندگی در شادی یا رنج را به هر فردی نسبت می دهد. به نام « دعای زیبایی » با صورتبندیهایی که بر اساس اسناد یا روایات شفاهی متفاوت است، اما اصل آن را میتوان در سه جمله کوتاه خلاصه کرد، به دست ما رسیده است. تنها در بیست کلمه، بزرگان ناواهو نوعی حکمت مورد جستجو را به ما منتقل می کنند ، که یادآور قدرت پیوند بین دنیای درونی و بیرونی ما است، پیوندی که اخیراً توسط علم به رسمیت شناخته شده است.
هر جمله که از سه بخش تشکیل شده است، درک قدرت ما برای تغییر شیمی بدن انسان و تأثیرگذاری بر امکانات موجود در جهان به معنای کوانتومی را به ما ارائه می دهد. در ظاهر، کلمات خود توضیحی هستند. ناواهوها از عبارت iina" استفاده می کنند که تقریباً با ترجمه زیر مطابقت دارد:
زیبایی که شما خود را با آن احاطه کرده اید.
زیبایی که بر اساس آن زندگی می کنید.
زیبایی که زندگی خود را بر اساس آن بنا می کنید؟
به لطف سخنان نویسنده ای که مدت هاست فراموش شده است، سادگی این دعا رگ امید تازه ای را ارائه می دهد، زمانی که به نظر می رسد هر تلاش دیگری با شکست مواجه شده است.
اما «دعای زیبایی» خیلی بیشتر از یک متن کلامی است. در خطی بودن آن، کلید حل یکی از بزرگترین رازهای بشر نهفته است: چگونه از زخم های زندگی جان سالم به در ببریم؟ به جای محافظت از خود و اجتناب از موقعیت هایی که به زندگی روزمره معنا می بخشد، با قدرت زیبایی و دعا می توانیم خود را در تجربه غوطه ور کنیم، با آگاهی از این که هر زخمی فقط موقتی است. قوم ناواهو مدتهاست که از طریق "دعای زیبایی" قدرت، آسایش و راه درست مدیریت رنج در جهان را یافته اند.
چه رازهایی توسط ناواهوها در جنوب غربی آمریکا، توسط راهبان و راهبه های تبت و سنت های دیگر حفظ و محافظت می شد، در حالی که بخش بزرگی از جمعیت جهان رابطه خود را با زمین، با سایر انسان ها و با قدرتی بالاتر از دست دادند. ? سنتهای آن زمان از چه حکمتی نشأت میگرفت که میتواند ما را به انسانهای بهتری تبدیل کند و به ما در ایجاد دنیایی بهتر کمک کند؟
کتاب علوم غریبه سنت فرانسیس آسیزی با این کلمات رمز و راز و قدرتی را توصیف کرد که در روح هر مرد،کتاب علوم غریبه زن و کودک روی زمین وجود دارد. مولانا ، شاعر صوفی، عظمت آن قدرت را توصیف کرده و آن را با پارویی شگفتانگیز تشبیه کرده است کتاب علوم غریبه که ما را در جریان زندگی به پیش میبرد.
او شروع کرد: «اگر شما نیز مانند من روح خود را بر این پارو بگذارید،کتاب علوم غریبه نیرویی که جهان را آفریده است، نه از یک منبع بیرونی، بلکه از یک ملکوت آسمانی که در هر یک از ما ساکن است، وارد اعضای شما خواهد شد».
مولانا و سن فرانچسکو از طریق زبان شعر مفهومی را بیان می کنند که فراتر از طبیعت عادی تجربه روزمره است .کتاب علوم غریبه به قول زمان خود، آنها چیزی را به ما یادآوری میکنند که گذشتگان به عنوان بزرگترین نیروی جهان، نیرویی که ما را به کیهان متحد میکند، تعریف میکردند. امروز آن قدرت را با نام « دعا » می شناسیم.
سنت فرانسیس در صحبت از دعا به سادگی گفت: "نتیجه دعا زندگی است."کتاب علوم غریبه دعا به ما حیات می بخشد، چون «زمین و دل را سیراب می کند».
شما در حال خواندن گزیده ای از این کتاب هستید:
با عرض پوزش ... مقالات توصیه شده دیگر در موجود نیستند، برای شناسایی جایگزین های معتبر جستجو در بالای سایت انجام دهید.
کسانی که در این خبرنامه مشترک می شوند شادتر زندگی می کنند
برای از دست دادن توصیه های کاربردی و اخبار وارداتی در مورد موضوعاتی مانند و جایگزین های طبیعی، زیر را کلیک کنید . شناخت و زندگی در هماهنگی با طبیعت، به شیوه ای اخلاقی و پایدار، به شما و اطرافیانتان کمک می کند تا شادتر زندگی کنید.
نفر قبلاً برای زندگی شادتر، هماهنگ با طبیعت و کمک به ایجاد یک راه پایدار انتخاب کرده اند.
دانش پلی است که ما را به همه کسانی که قبل از ما زندگی کرده اند پیوند می دهد. تمدن پس از تمدن، زندگی پس از زندگی، داستان های شخصی هر یک در تاریخ جمعی بشریت همگرا می شود . با این حال، صرف نظر از سطح حفاظت از اطلاعاتی که از گذشته به ما تحویل داده شده است،کتاب علوم غریبه کلمات آن داستانها محدود میشوند تا زمانی که نتوانیم به آنها معنا بدهیم، صرفاً «داده» باقی بمانند. در واقع، دقیقاً روشی است که ما آن دانش باستانی را در زندگی به کار می بریم، که خود را در زمان حال به خرد تبدیل می کند .
برای مثال، برای هزاران سال، پیشینیان ما دانش دعا، چرایی کارکرد آن و چگونگی استفاده از آن را به ما منتقل کرده اند. اجداد ما به لطف زبان ها و آداب و رسومی که در طول پنج هزار سال گذشته تغییر چندانی نکرده اند، شکل قدرتمند دانش ذاتی در دعا را به معاب و مقبره های مخفی سپرده اند.کتاب علوم غریبه اما راز در کلمات تشکیل دهنده دعا پنهان نیست. همانطور که دامنه یک برنامه کامپیوتری فراتر از زبانی است که به آن نوشته شده است، ما نیز باید در دعا به دنبال ابعاد عمیق تری باشیم تا قدرت واقعی را که در آن در انتظار ماست، زمانی که به آن متوسل
شاید این دقیقاً همان قدرتی باشد که عارف جورج گورجیف در یک عمر جستجوی حقیقت کشف کرد. پس از سالها دنبال کردن مجموعهای از سرنخهای باستانی که او را از معبدی به معبد دیگر و به دهکدههای متعددی که استادان بسیاری را در آنجا ملاقات کرد، هدایت کرد، خود را در صومعهای مخفی، خلوت در کوههای خاورمیانه یافت. در آنجا معلم بزرگی کلمات تشویق کننده ای به او داد که به تحقیق او معنا بخشید: "شما به تازگی شرایطی را پیدا کرده اید که در آن خواسته قلبی شما می تواند به واقعیت وجود شما تبدیل شود." نمی توانم فکر نکنم که دعا بخشی جدایی ناپذیر از مجموعه شرایطی است که گورجیف کشف کرده است.
برای رها کردن آنچه که سنت فرانسیس به عنوان "نیروهای شگفت انگیز و وحشی" که در ما ساکن هستند و برای یافتن شرایط مناسبی که در آن عمیق ترین آرزوی قلب ما می تواند به واقعیت تبدیل شود، تعریف کرده بود، باید رابطه ای را که با خود داریم، با علم و دانش لازم برای انجام این کار با کلماتی که از گذشته به ما رسیده است به ما داده می شود. در اثر خود پیامبرکاهیل جبران به ما یادآوری می کند که هیچ کس نمی تواند چیزهایی را به ما بیاموزد که قبلاً می دانیم. می فرماید: «هیچ کس نمی تواند آنچه را که در سپیده دم دانش تو در حال خواب است، برای تو آشکار کند». بسیار معقول است که باور کنیم، در درون ما، نیرویی وجود دارد که به ما اجازه می دهد با نیرویی که وجود ما را تعیین می کند ارتباط برقرار کنیم! اما برای انجام این کار، باید دریابیم که واقعاً چه کسی هستیم.
لویی لیکی، پیشگام و انسان شناس، زمانی از او پرسیده شد که چرا به کار یافتن اولین آثار وجود انسان اهمیت زیادی می دهد. او جواب داد؛ بدون درک اینکه ما چه کسی هستیم و از کجا آمده ایم، فکر نمی کنم واقعاً بتوانیم تکامل پیدا کنیم.» من معتقدم که مفهوم بیان شده توسط لیکی پایه محکمی از حقیقت دارد، من تا آنجا به آن متقاعد شدهام که در بیشتر زندگیام بر این موضوع تمرکز کردهام که چه کسی هستیم و چگونه خرد گذشته میتواند از ما انسانهای بهتری بسازد. در دنیای بهتر
تحقیقات من بر رازی متمرکز شده است که گذشته ما در آن پوشانده شده است و مرا به تمام قاره های سیاره به جز قطب جنوب هدایت کرده است. از کلان شهرهایی مانند قاهره و بانکوک گرفته تا روستاهای دور افتاده پرو و بولیوی، از صومعه های باستانی تبت هیمالیا تا معابد هندو نپال، من دیده ام که یک موضوع مشترک در هر فرهنگی ظاهر شده است : مردم این جهان برای چیزی آماده هستند. بیشتر از رنج و بلاتکلیفی که زندگی بشر را برای بسیاری از قرن بیستم مشروط کرد.کتاب علوم غریبه آنها آماده صلح و نوید فردای بهتر هستند.
اگرچه فرهنگها و سبکهای زندگی متعدد ممکن است ظاهراً متفاوت به نظر برسند، اما در اعماق وجود ما همه به دنبال چیزهای یکسانی هستیم: نواری از زمین که آن را خانه بنامیم، راهحلی برای تأمین نیازهای خانواده و آیندهای بهتر برای خود و فرزندانمان. . همچنین دو سوال دیگر وجود دارد که مردم از هر فرهنگ اغلب مستقیم یا از طریق مترجمان از من می پرسند.کتاب علوم غریبه اولین مورد به سادگی این است: "چه اتفاقی برای جهان ما می افتد؟" دوم این است: "برای بهتر شدن اوضاع چه کنیم؟" به نظر می رسد پاسخ به هر دو سؤال با آگاهی واحدی آغشته است که به بینش مدرن دعا و در عین حال به کهن ترین و محترم ترین سنت های معنوی گذشته اشاره دارد.
چهارصد سال پیش، حکیمان بزرگ قوم ناواهو ، مستقر در بیابان های عمیق جنوب غربی آمریکا، به شدت توسط زمین، طبیعت و قبایل همسایه مورد آزمایش قرار گرفتند. از طریق شرایط شدیدی که خشکسالی، گرمای شدید و قحطی بر جوامع خود تحمیل کرد، ناواهوها دریافتند که برای تحمل شرایط سخت بیرونی تحمیل شده توسط زندگی لازم است به قدرت رنج درونی متوسل شوند . بقای آنها دقیقاً به دانستن نحوه به کارگیری آن درس بستگی داشت.
ناواهوها با درک اینکه آزمایش های زندگی آنها را تا مرزهای رنج شدید سوق داده است، دریافتند که این چالش ها همچنین می توانند بزرگترین نقاط قوت آنها را به نمایش بگذارند . کلید بقا غوطه ور شدن در مبارزات زندگی بود، اما بدون از دست دادن خود در طول این تجربه. آنها اساساً باید نوعی «لنگر» بیابند - باوری که به همه نیروی درونی لازم برای تحمل آزمایشها بدهد - تا به این دانش بیفزایند که روزهای بهتری وجود خواهد داشت. این قدرت درونی به آنها اعتماد به نفس می داد تا ریسک کنند، زندگی خود را تغییر دهند و به دنیای خود معنا بخشند.
شاید حتی زندگی امروز ما با زندگی شجاعانی که قرن ها قبل از تأسیس این کشور در بیابان های جنوب غربی آمریکا پرسه می زدند، تفاوت چندانی نداشته باشد. اگرچه سناریو تغییر کرده است و شرایط دیگر مثل قبل نیست، حتی امروز در موقعیتهایی قرار میگیریم که پایههای باورهای ما را تضعیف میکنند، مرزهای حساسیت ما را آزمایش میکنند و ما را به چالش میکشند تا بر اتفاقاتی که ما را به درد میآورند غلبه کنیم. در دنیایی که به عقیده بسیاری «اعداد میدهد» و مملو از اعمال بیمعنای الهامگرفته از نفرت، حجم گزاف روابط شکسته، خانوادههای از هم گسیخته و بیماریهایی است که بقای کل جوامع را تضعیف میکند، ما هنوز با چالش یافتن یک سبک زندگی روزمره که بتواند حس شادی، نظم و آرامش را منتقل کند.
سنت ناواهو با فصاحت خاص حکمت باستانی به مفهومی از زندگی اشاره دارد که مستقیماً مسئولیت زندگی در شادی یا رنج را به هر فردی نسبت می دهد. به نام « دعای زیبایی » با صورتبندیهایی که بر اساس اسناد یا روایات شفاهی متفاوت است، اما اصل آن را میتوان در سه جمله کوتاه خلاصه کرد، به دست ما رسیده است. تنها در بیست کلمه، بزرگان ناواهو نوعی حکمت مورد جستجو را به ما منتقل می کنند ، که یادآور قدرت پیوند بین دنیای درونی و بیرونی ما است، پیوندی که اخیراً توسط علم به رسمیت شناخته شده است.
هر جمله که از سه بخش تشکیل شده است، درک قدرت ما برای تغییر شیمی بدن انسان و تأثیرگذاری بر امکانات موجود در جهان به معنای کوانتومی را به ما ارائه می دهد. در ظاهر، کلمات خود توضیحی هستند. ناواهوها از عبارت iina" استفاده می کنند که تقریباً با ترجمه زیر مطابقت دارد:
زیبایی که شما خود را با آن احاطه کرده اید.
زیبایی که بر اساس آن زندگی می کنید.
زیبایی که زندگی خود را بر اساس آن بنا می کنید؟
به لطف سخنان نویسنده ای که مدت هاست فراموش شده است، سادگی این دعا رگ امید تازه ای را ارائه می دهد، زمانی که به نظر می رسد هر تلاش دیگری با شکست مواجه شده است.
اما «دعای زیبایی» خیلی بیشتر از یک متن کلامی است. در خطی بودن آن، کلید حل یکی از بزرگترین رازهای بشر نهفته است: چگونه از زخم های زندگی جان سالم به در ببریم؟ به جای محافظت از خود و اجتناب از موقعیت هایی که به زندگی روزمره معنا می بخشد، با قدرت زیبایی و دعا می توانیم خود را در تجربه غوطه ور کنیم، با آگاهی از این که هر زخمی فقط موقتی است. قوم ناواهو مدتهاست که از طریق "دعای زیبایی" قدرت، آسایش و راه درست مدیریت رنج در جهان را یافته اند.
چه رازهایی توسط ناواهوها در جنوب غربی آمریکا، توسط راهبان و راهبه های تبت و سنت های دیگر حفظ و محافظت می شد، در حالی که بخش بزرگی از جمعیت جهان رابطه خود را با زمین، با سایر انسان ها و با قدرتی بالاتر از دست دادند. ? سنتهای آن زمان از چه حکمتی نشأت میگرفت که میتواند ما را به انسانهای بهتری تبدیل کند و به ما در ایجاد دنیایی بهتر کمک کند؟